به طور کلی موفقیت امری است اکتسابی که با تلاش و پشتکار هر فرد به دست میآید. بسیاری از افراد موفق جهان با استفاده از رعایت نکاتی مهم و قوانینی مشخص راه موفقیت را برای خود هموار ساختهاند که در ادامه این مطلب ما برای شما یکسری نکات را آماده کردیم که در راه رسیدن به موفقیت کمکتان میکند:
همواره در شغلتان وظایف خود را به خاطر داشته باشید
عکسالعمل شما وقتی که در محل کارتان راه حل جدیدی ارائه میشود که شما چیزی از آن نمیدانید چه خواهد بود؟ اغلب مردم میگویند که تلاش خواهند کرد تا همکارانشان از عدم آگاهی آنها مطلع نشوند و این بدان معنی است که برای اغلب آنها عدم اطلاع دیگران از نیاز آنها به کمک، مهمتر از یادگیری آن چیزی است که نمیدانند.
تغییرات شخصیتی انسان ها در سن مدرسه انجام میشود زمانی که بچه ها تحصیل را شروع میکنند قوی و ضعیف به یک اندازه برای درک مطالبی که متوجه نشده اند اشتیاق و علاقه دارند اما وقتی که بزرگتر میشوند و موقعیت خود را با دیگر همکلاسان مقایسه میکنند، دانش آموزان به خصوص آنهایی که ضعیفتر هستند از سؤال کردن و در نتیجه آشکار شدن نادانسته هایشان پرهیز میکنند.
آرام صحبت کنید
برقراری ارتباط صحیح به معنای این نیست که ما به چه میزان صحبت میکنیم بلکه در این است که چه میزان از آن برای دیگران قابل فهم است.
سخن گویان کار بلد به روشی دست یافتهاند که بسیار ساده ومؤثر است. آنها خیلی آرام تر از دیگران صحبت میکنند. بررسی ها نشان داده که اطلاعات به دست آمده از آن هایی که آهسته صحبت میکنند ۳۸ درصد بیشتر از آن هایی است که تند صحبت میکنند.
به خاطر داشته باشید که کی هستید و کجا قرار دارید
یک سازمان بزرگ، آن طور که تعریف میشود باید از افراد مجموعهاش بخواهد که از تکروی پرهیز کنند و به کار گروهی توجه داشته باشند. معمولاً در سازمانی که شما کار میکنید، فضای زیادی برای نشان دادن باورهای مذهبی یا آداب و سنن خانوادگی وجود ندارد. داشتن توانایی در کنار گذاشتن این باورها، برای سازمانی که در آن مشغول هستید بسیار مهم است زیرا که پافشاری در این باورها و رسوم فرهنگی در محل کار، میتواند سبب درگیری با همکاران بشود که اگر چنین اتفاقی بیفتد، در روند پیشبرد کارها وقفه ایجاد میکند و دائماً در حال بحث و جدل با دیگران برای تثبیت برتری عقاید و باورهایتان خواهید بود از سوی دیگر کنار گذاشتن آنها در محل کار، به معنی کنار گذاردن آنها در زندگیتان نیست. برای داشتن احساس خوب در زندگی نباید این طور فکر کنیم که با کنار گذاشتن این باورها در محل کار، تسلیم شدهایم و چیزهایی را که برایمان اهمیت داشته کنار گذاشتهایم. وگرنه نوع تفکر شما، مانع درست انجام دادن کارتان میشود.
با اعتماد به نفس مذاکره کنید
تئوری بسیار سادهای وجود دارد که میگوید اگر شما کسی هستید که طی یک مذاکره مرتب میگویید شاید، خوب من نمیدانم یا شما چه فکر میکنید مطمئناً این مذاکره نتیجهی مثبتی برای شما نخواهد داشت. شما باید قادر باید آنچه را که اعتقاد دارید بدون مجادله و حمله به طرف مقابل بر زبان آورید. باید به آنچه که میگویید کاملاً اعتقاد داشته باشید و سپس دربارهی آن مذاکره کنید اگر به خودتان اعتقاد نداشته باشید نمیتوانید مذاکرهای را پیش ببرید. در مذاکره باید قوی عمل کنید. کسانی که اعتماد به نفس کافی دارند تمایلشان برای مذاکره بیشتر است و مخاطرات طولانی شدن مذاکره را بیشتر تحمل میکنند و قابلیت بیشتری جهت دستیابی به توافق دارند. خلاصه این که اعتماد به نفس کمتر طرف مقابل، سبب میشود فرد زودتر تسلیم شود و نتیجهی آن، عدم دسترسی به اهداف مورد نظر در مذاکره، برای شما خواهد بود. در نهایت شما می توانید با یادگیری تکنیک های مذاکره حرفه ای اعتماد به نفس خود را بالا ببرید و به خواسته های خود برسید.
کارآفرینی می تواند "پادزهری" برای فقر باشد
فقر در دنیا بیداد می کند. امروزه به عنوان مثال در کشور آمریکا، بر اساس آخرین آمارها، بیش از 38 میلیون نفردر فقر زندگی می کنند که چیزی برابر با 12 درصد جمعیت است. این آن چیزی نیست که وقتی رییس جمهورآمریکا در سال 1964 اعلام "جنگ علیه فقر در جهان" کرد؛ در ذهنش بود. با وجود این که دولت ها میلیاردها دلار صرف مبارزه با فقر می کنند ولی فقر در دنیا هنوز ریشه کن نشده است و هنوز هم برای این که با آن مقابله کنیم؛ باید راه درازی را بپیماییم.
یکی از روش های خوبی که با آن می تون به مردم کمک کرد که خودشان را از نردبان اقتصادی بالا بکشند؛کارآفرینی است. کارآفرینی مطمئن ترین روش پیشرفت برای افرادی است که دارای درآمد کمی هستند و می خواهند خودشان را به طبقه متوسط و یا حتی بالاتر برسانند.
مطالعه ای که در زمینه تجاری انجام گرفت مشخص کرد که "کارکنانی که خودشان صاحب تجارت هایی هرچند کوچک می شوند؛ نسبت به دیگر گروه هایی که درآمد پایین دارند؛ به طور میانگین دارای میزان درآمد بسیار بالاتری می شوند".
کارآفرینی همچنین می تواند برای مهاجرانی که از یک کشوری به کشور دیگر مهاجرت می کنند هم راه خوبی برای درآمدزایی باشند. چون بسیاری از مهاجرانی که از کشوری به کشور دیگر می رسند؛ دانش اقتصادی کمی دارند وبنابراین کارآفرینی به آن ها کمک شایانی می کند.
ولی آغاز کردن یک تجارت جدید آن گونه که می نماید کار آسانی نیست و ممکن است مشکلاتی وجود داشته باشد.این مشکلات مخصوصا هنگامی که وضعیت مالی فرد کارآفرین خوب نباشد خودشان را بیشتر نشان می دهند. ولی در صورتی که فردی آغاز به کارآفرینی کند می تواند انتظار داشته باشد که زندگی بهتری را تجربه کند. آغاز کردن یک تجارت جدید بخشی از رویایی بوده که بسیاری از افراد، مخصوصا آن دسته از افرادی که در پایین ترین پله های نردبان اقتصادی قرار دارند همواره در سر می پرورانده اند. متاسفانه دولت ها همواره موانع زیادی را سر راه این افراد قرار داده اند ولی با فایق آمدن به این موانع کارآفرینان می توانند زندگی بهتری را برای خودشان و خانواده شان ایجاد کنند.
کارآفرینی می تواند فقر را ریشه کن کند. به عنوان مثال فرض کنیم که فردی که دارای شرایط مالی خوبی نیست، به عنوان کارآفرین، یک تجارتی را ایجاد کند و 5 نفر دیگر را هم در این تجارت بکارگیرد. در چنین شرایطی هم وضعیت مالی خود فرد خوب می شود و هم برای 5 نفر دیگر اشتغال زایی ایجاد شده است و این 5 نفر هم از فقر خارج شده اند. به این ترتیب با استفاده از کارآفرینی 6 نفر از فقر نجات پیدا کرده اند. بنابراین می توان گفت که کارآفرینی به نوعی "پادزهر" فقر است.
دو نوع شخصیت در دنیا وجود دارد: کارآفرین و سایر افراد. کارآفرینان افرادی هستند که دست به خلاقیت می زنند و اصول زندگی خود را دارند. کارآفرینان، گروه خاصی از افراد هستند که عاشق حل مشکلات خاص و ایجاد راهکار برای آن هستند. شاید شما هم ویژگی های یک کارآفرین را داشته باشید و به فکر راه انداختن کسب و کار خودتان هستید، اما این کار یک شبه اتفاق نمی افتد. شاید هم ایده های گوناگونی به ذهن تان خطور کرده است، اما هرگز آن ها را عملیاتی نکرده اید به هرصورت ما 10 ویژگی را به شما معرفی میکنیم که اگر این وِیژگی ها را دارا باشید نشان می دهد که توانایی کارآفرین شدن را دارید یا خیر.
پیش به سوی ویژگی های یک کارآفرین:
برای کارآفرینی باید شب ها به تنهایی به انجام کارهایی بپردازید که هیچکس از پس آن برنمیآید. پس برای کارآفرینی باید لحظات زیادی را به تنهایی بگذرانید و در این لحظات است که می توانید بدون هیچ کمکی، به خودتان روحیه و انرژی دهید.
کارآفرینان هر روز با حس ایجاد کردن و خلاقیت، ساختن چیزهای مختلف و رسیدن به اهداف شان از خواب بلند می شوند.
کارآفرینان معمولاً از حد وسط (نه خوب و نه بد) متنفر هستند.
کارآفرینان از زمین خوردن و شکست نمی ترسند. آنها می دانند که شکست بخشی از مسیر است و دوست دارند با کمی تلاش بیشتر و دست و پنجه نرم کردن با مشکلات، به اهداف بزرگتری برسند.
آیا جزو افرادی هستید که برای آخر هفته خود برنامه ریزی می کنید و همه افراد اطراف خود را مدیریت می کنید؟ اگر پاسخ تان مثبت است، نشانه های رهبری و مدیریت را دارید. این دو ویژگی مهم در کارآفرینان بزرگ و مطرح به چشم می خورد.
بهترین کارآفرینان، افرادی جنگ و مصمم هستند. این افراد اصلاً تمایلی ندارند که تحت هیچ شرایطی کاری اضافه تر از حد نیاز انجام دهند. برخی افراد برای تلفن کردن به شخص مربوطه با استرس زیادی مواجه می شوند، اما یک کارآفرین این کار را به راحتی انجام می دهد یا درخواست ملاقات با شخص مربوطه که از نظر دیگران غیرممکن است، برای کارآفرین سد بزرگی محسوب نمی شود. کارآفرینان پافشاری زیادی برای رسیدن به خواسته های خود دارند و تمام تلاش خود را برای محقق کردن رویاهایشان انجام می دهند.
7- در اینستاگرام بیشتر به دنبال حساب های انگیزشی و پویا هستید.
اگر اینستاگرام شما، فقط به حساب افراد و عکس های غذا محدود نیست و شامل حساب های انگیزشی متعدد می شود، باید بدانید که یکی ازعلائم کارآفرینی را در خود دارید.
شاید مسخره و بچه گانه به نظر برسد ولی اغلب کارآفرینان تلاش می کنند به کسانی که به آنها شک دارند، آنها را نمی پذیرند یا مورد تمسخر قرار می دهند، ثابت کنند که اشتباه می کنند. این افراد ممکن است همسر، فرزند، والدین یا حتی معلم باشد که می تواند انگیزه ای برای کارآفرینان شده و انرژی زیادی را در آنها شعله ور کند که به سمت جلو رفته و طرز فکر اشتباه آنها را با موفقیت خود ثابت کنند.
9- با افراد باهوش تر از خودتان وقت می گذرانید.
بهترین کارآفرینان، برای رابطه شان ارزش قائل هستند و با کسانی ارتباط دارند که به رشد و پیشرفت شان کمک می کند. آنها با کسانی رابطه برقرار می کنند که تفکرشان را به چالش کشیده و باعث پیشرفت شخصی و حرفه ای آنها می شوند.
10- عاشق بحث کردن هستید.
کارآفرینان با بحث های متفکرانه مشکلی ندارند. اکثر آنها یک گفتگوی معنادار و عمیق را به یک صحبت بی هدف و بی معنی درباره آب و هوا و … ترجیح می دهند.
دو نوع شخصیت در دنیا وجود دارد: کارآفرین و سایر افراد. کارآفرینان افرادی هستند که دست به خلاقیت می زنند و اصول زندگی خود را دارند. کارآفرینان، گروه خاصی از افراد هستند که عاشق حل مشکلات خاص و ایجاد راهکار برای آن هستند. شاید شما هم ویژگی های یک کارآفرین را داشته باشید و به فکر راه انداختن کسب و کار خودتان هستید، اما این کار یک شبه اتفاق نمی افتد. شاید هم ایده های گوناگونی به ذهن تان خطور کرده است، اما هرگز آن ها را عملیاتی نکرده اید به هرصورت ما 10 ویژگی را به شما معرفی میکنیم که اگر این وِیژگی ها را دارا باشید نشان می دهد که توانایی کارآفرین شدن را دارید یا خیر.
پیش به سوی ویژگی های یک کارآفرین:
برای کارآفرینی باید شب ها به تنهایی به انجام کارهایی بپردازید که هیچکس از پس آن برنمیآید. پس برای کارآفرینی باید لحظات زیادی را به تنهایی بگذرانید و در این لحظات است که می توانید بدون هیچ کمکی، به خودتان روحیه و انرژی دهید.
کارآفرینان هر روز با حس ایجاد کردن و خلاقیت، ساختن چیزهای مختلف و رسیدن به اهداف شان از خواب بلند می شوند.
کارآفرینان معمولاً از حد وسط (نه خوب و نه بد) متنفر هستند.
کارآفرینان از زمین خوردن و شکست نمی ترسند. آنها می دانند که شکست بخشی از مسیر است و دوست دارند با کمی تلاش بیشتر و دست و پنجه نرم کردن با مشکلات، به اهداف بزرگتری برسند.
آیا جزو افرادی هستید که برای آخر هفته خود برنامه ریزی می کنید و همه افراد اطراف خود را مدیریت می کنید؟ اگر پاسخ تان مثبت است، نشانه های رهبری و مدیریت را دارید. این دو ویژگی مهم در کارآفرینان بزرگ و مطرح به چشم می خورد.
بهترین کارآفرینان، افرادی جنگ و مصمم هستند. این افراد اصلاً تمایلی ندارند که تحت هیچ شرایطی کاری اضافه تر از حد نیاز انجام دهند. برخی افراد برای تلفن کردن به شخص مربوطه با استرس زیادی مواجه می شوند، اما یک کارآفرین این کار را به راحتی انجام می دهد یا درخواست ملاقات با شخص مربوطه که از نظر دیگران غیرممکن است، برای کارآفرین سد بزرگی محسوب نمی شود. کارآفرینان پافشاری زیادی برای رسیدن به خواسته های خود دارند و تمام تلاش خود را برای محقق کردن رویاهایشان انجام می دهند.
7- در اینستاگرام بیشتر به دنبال حساب های انگیزشی و پویا هستید.
اگر اینستاگرام شما، فقط به حساب افراد و عکس های غذا محدود نیست و شامل حساب های انگیزشی متعدد می شود، باید بدانید که یکی ازعلائم کارآفرینی را در خود دارید.
شاید مسخره و بچه گانه به نظر برسد ولی اغلب کارآفرینان تلاش می کنند به کسانی که به آنها شک دارند، آنها را نمی پذیرند یا مورد تمسخر قرار می دهند، ثابت کنند که اشتباه می کنند. این افراد ممکن است همسر، فرزند، والدین یا حتی معلم باشد که می تواند انگیزه ای برای کارآفرینان شده و انرژی زیادی را در آنها شعله ور کند که به سمت جلو رفته و طرز فکر اشتباه آنها را با موفقیت خود ثابت کنند.
9- با افراد باهوش تر از خودتان وقت می گذرانید.
بهترین کارآفرینان، برای رابطه شان ارزش قائل هستند و با کسانی ارتباط دارند که به رشد و پیشرفت شان کمک می کند. آنها با کسانی رابطه برقرار می کنند که تفکرشان را به چالش کشیده و باعث پیشرفت شخصی و حرفه ای آنها می شوند.
10- عاشق بحث کردن هستید.
کارآفرینان با بحث های متفکرانه مشکلی ندارند. اکثر آنها یک گفتگوی معنادار و عمیق را به یک صحبت بی هدف و بی معنی درباره آب و هوا و … ترجیح می دهند.
دو نوع شخصیت در دنیا وجود دارد: کارآفرین و سایر افراد. کارآفرینان افرادی هستند که دست به خلاقیت می زنند و اصول زندگی خود را دارند. کارآفرینان، گروه خاصی از افراد هستند که عاشق حل مشکلات خاص و ایجاد راهکار برای آن هستند. شاید شما هم ویژگی های یک کارآفرین را داشته باشید و به فکر راه انداختن کسب و کار خودتان هستید، اما این کار یک شبه اتفاق نمی افتد. شاید هم ایده های گوناگونی به ذهن تان خطور کرده است، اما هرگز آن ها را عملیاتی نکرده اید به هرصورت ما 10 ویژگی را به شما معرفی میکنیم که اگر این وِیژگی ها را دارا باشید نشان می دهد که توانایی کارآفرین شدن را دارید یا خیر.
پیش به سوی ویژگی های یک کارآفرین:
برای کارآفرینی باید شب ها به تنهایی به انجام کارهایی بپردازید که هیچکس از پس آن برنمیآید. پس برای کارآفرینی باید لحظات زیادی را به تنهایی بگذرانید و در این لحظات است که می توانید بدون هیچ کمکی، به خودتان روحیه و انرژی دهید.
کارآفرینان هر روز با حس ایجاد کردن و خلاقیت، ساختن چیزهای مختلف و رسیدن به اهداف شان از خواب بلند می شوند.
کارآفرینان معمولاً از حد وسط (نه خوب و نه بد) متنفر هستند.
کارآفرینان از زمین خوردن و شکست نمی ترسند. آنها می دانند که شکست بخشی از مسیر است و دوست دارند با کمی تلاش بیشتر و دست و پنجه نرم کردن با مشکلات، به اهداف بزرگتری برسند.
آیا جزو افرادی هستید که برای آخر هفته خود برنامه ریزی می کنید و همه افراد اطراف خود را مدیریت می کنید؟ اگر پاسخ تان مثبت است، نشانه های رهبری و مدیریت را دارید. این دو ویژگی مهم در کارآفرینان بزرگ و مطرح به چشم می خورد.
بهترین کارآفرینان، افرادی جنگ و مصمم هستند. این افراد اصلاً تمایلی ندارند که تحت هیچ شرایطی کاری اضافه تر از حد نیاز انجام دهند. برخی افراد برای تلفن کردن به شخص مربوطه با استرس زیادی مواجه می شوند، اما یک کارآفرین این کار را به راحتی انجام می دهد یا درخواست ملاقات با شخص مربوطه که از نظر دیگران غیرممکن است، برای کارآفرین سد بزرگی محسوب نمی شود. کارآفرینان پافشاری زیادی برای رسیدن به خواسته های خود دارند و تمام تلاش خود را برای محقق کردن رویاهایشان انجام می دهند.
7- در اینستاگرام بیشتر به دنبال حساب های انگیزشی و پویا هستید.
اگر اینستاگرام شما، فقط به حساب افراد و عکس های غذا محدود نیست و شامل حساب های انگیزشی متعدد می شود، باید بدانید که یکی ازعلائم کارآفرینی را در خود دارید.
شاید مسخره و بچه گانه به نظر برسد ولی اغلب کارآفرینان تلاش می کنند به کسانی که به آنها شک دارند، آنها را نمی پذیرند یا مورد تمسخر قرار می دهند، ثابت کنند که اشتباه می کنند. این افراد ممکن است همسر، فرزند، والدین یا حتی معلم باشد که می تواند انگیزه ای برای کارآفرینان شده و انرژی زیادی را در آنها شعله ور کند که به سمت جلو رفته و طرز فکر اشتباه آنها را با موفقیت خود ثابت کنند.
9- با افراد باهوش تر از خودتان وقت می گذرانید.
بهترین کارآفرینان، برای رابطه شان ارزش قائل هستند و با کسانی ارتباط دارند که به رشد و پیشرفت شان کمک می کند. آنها با کسانی رابطه برقرار می کنند که تفکرشان را به چالش کشیده و باعث پیشرفت شخصی و حرفه ای آنها می شوند.
10- عاشق بحث کردن هستید.
کارآفرینان با بحث های متفکرانه مشکلی ندارند. اکثر آنها یک گفتگوی معنادار و عمیق را به یک صحبت بی هدف و بی معنی درباره آب و هوا و … ترجیح می دهند.
اگر شما مشاور یا معلمی برای کارآفرینان هستید باید بتوانید حداقل چهار نوع از کارآفرینان را از هم تشخیص دهید. اگر نتوانید این کار را انجام دهید احتمالا در انجام وظایف خود دچار مشکل میشوید. هر نوع کارآفرین دلایل مختلفی برای شروع کار دارد، توصیههای خاص خود را میطلبد و روش یادگیری متفاوتی دارد.
با ما همراه باشید تا در این نوشته با انواع کارآفرینی آشنا شوید.
انواع کارآفرینی :
کارآفرین سنتی:
تجارتهای سنتی آنهایی هستند که سالهای سال دوام آوردهاند، مانند رستورانها، گاهها، نجاریها، آرایشگاهها، مکانیکیها و شرکتهایی که به عملکرد جامعهی ما کمک میکنند.تجارتهای درحال رشد معمولا در حوزهی تهیهی نرمافزار و برنامه برای گوشیهای هوشمند و تبلتها، مشاوره، ارتباطات و بازاریابی، تولید تجهیزات پزشکی و اطلاعات تجاری فعالیت دارند. تجارتهای سطح بالا در این گروه قابل بهبود هم هستند.
کارآفرین درحال رشد:
کارآفرین در حال رشد یا تیم او میخواهند تجارتی را شروع کنند که رشد خواهد داشت، مشتریهای بسیاری جذب خواهد کرد و پول زیادی به دست خواهد آورد. این افراد ممکن است امیدوار باشند که روزی کل شرکت را بند و زندگی راحتی داشته باشند. این کارآفرینان جاهطلب هستند، سخت کار میکنند و وقت خیلی کمی برای ارتباط با افراد خارج از شرکت دارند معمولا تحصیلات علمی و تکنیکیِ دانشگاهی دارند و گاهی اوقات کار خود را بعد از فارغ التحصیلی شروع میکنند. سایر افراد ممکن است سالها تجربهی کار کردن در صنعت را داشته باشند و همراه با همکاران خود ایدهی تجارت جدید را پرورش داده باشند.
وقتی کارآفرین در حال رشد، که اغلب اوقات مرد است، با مشاور کارآفرینی ملاقات میکند، اغلب اوقات پروژهی تجاری خود را در غالب طرحی تجاری ارایه میکند.
کارآفرین پروژه محور:
کارآفرین پروژه محور اساسا در یکی از رشتههای علوم انسانی تحصیل کرده و تخصص دارد. شاید در رشتههای هنر و روانشناسی لیسانس یا فوقلیسانس دارد، هنرپیشهای است که در کار تئاتر تجربه دارد، ماماست و به مادران کمک میکند تا برای تولد اولین نوزاد خود آماده شوند یا طراح گرافیک است.
شرکت معمولا روی این تمرکز دارد که چه چیزی برای افراد جالب است، به مؤسس شرکت فرصت کار کردن و رشد کردن میدهد، و به روشهایی عمل میکند که از نظر اخلاقی صحیح هستند. اگر کارآفرین پروژه محور یک کار خسته کننده و معمولی را پیدا کند که شامل موارد مورد علاقهاش میشود احتمالا آن را میپذیرد، ولی چنین شغلی اغلب وجود ندارد.
انگیزهی او برای شروع یک کار جدید ممکن است نیتی از شرایطی باشد که کارفرمای او برای مشتریان و مراجعان ایجاد کرده است و این کارآفرین میخواهد شرایط را بهتر کند. یا اینکه اخیرا بیکار شده است و میخواهد ببیند آیا میتواند بالاخره به رؤیایش برسد و با استفاده از دانش و تخصص خود پول به دست آورد.
کارآفرین سبک زندگی:
کارآفرین سبک زندگی احتمالا زن میانسالی است که در این برهه از زندگی کشف کرده است که شناختی از زندگی دارد و میتواند خلاق باشد ممکن است در گذشته معلم، کارگردان هنری یا منشی بوده باشد. فرزندان او بزرگ شدهاند و حالا وقت دارد علاوه بر فرزندان و شغل، به جنبههای دیگر زندگی خود بپردازد.
کارآفرین سبک زندگی علاقهی زیادی دارد که تجارت بخشی از زندگی او باشد، چون که این تجارت نشان دهندهی جنبهی جدیدی از شخصیت اوست. این تجارت مهمترین بخش زندگی او نیست، هنوز هم فرزندان و زندگی شخصی از اهمیت بالاتری برخوردار هستند.و ندرتا اتفاق میافتد که این کارآفرین به درآمد تجارت خود نیاز داشته باشد.
کارآفرین سبک زندگی اغلب تحصیلات بالایی دارد، ولی از این تحصیلات برای فعالیتهای تجاری استفاده نمیکند. او دانش مورد نیاز برای شروع این تجارت را معمولا از طریق آموزش نیمهوقت یا دورههای آخر هفته به دست میآورد درآمد مادران شاغل میتواند کمکی برای درآمد خانوادگی باشد، کارآفرین سبک زندگی معمولا خانم است.
مصاحبه با نگان فام؛ کارآفرین و موسس یوگا فام
نگان فام، موسس یوگا فامیلی (Yoga Phamily) است. یوگا فامیلی تنها استادیویی خانواده-محور یوگا واقع در سانفرانسیسکو است. هدف این استادیو این است که خرد مرتبط با یوگا را در جامعه های کوچک دوستان و خانواده رشد دهد و به این شیوه آزادی، صلح و خوشبختی را در میان مردم ترویج دهد. مرکز کارآفرینی ناستاک (Nasdaq) تصمیم گرفت تا با نگان مصاحبه ای انجام دهد و بررسی کند که چگونه تبدیل به یک کارآفرین موفق شده است.
دیدگاه شما از کارافرینی چیست؟
به نظر من، کارآفرینی یعنی داشتن شجاعت و شهامت. در حقیقت وقتی که شما شجاعت داشته باشید، می توانید قدم به سرزمین هایی بردارید که برای شما ناشناخته است. این کار ممکن است در قدم اول کمی به نظر ترسناک بیاید، ولی اگر شما شهامت و شجاعت لازم را داشته باشد؛ برای این کار انرژی و انگیزه لازم را خواهید داشت و حتی ذره ای از این انرژی و انگیزه برای شما کم نمی شود. حتی اگر تمام اطرافیانتان به شما بگویند که "نه! به آن جا نرو! به جایی برو که ایمن و روشن است!" ولی باز هم شما با شجاعت در این راه ناشناخته قدم خواهید گذاشت.
شما چگونه این کمپانی را پایه ریزی کردید؟
من در یک مرکز بیمارستانی به عنوان یک پرستار مشغول به کار بودم و شب ها هم به کلاس های یوگا می رفتم. تا این که مدیر این مرکز به من گفت: "تو استعداد زیادی در یوگا داری! آیا می توانی به خردسالان یوگا آموزش دهی؟ من هم سریعا قبول کردم. سپس پیش خودم گفتم که وفتی می توانم به خردسالان آموزش دهم، چرا بزرگترهایشان را هم همزمان آموزش ندهم؟ چرا کاری نکنم که خانواده ها به طور کلی آموزش نبینند؟" پیش خودم گفتم این ایده خوبی می شود که تمام اعضای خانواده را با هم آموزش دهم. خردسالان و کودکان را به همراه پدر و مادر و حتی پدربزرگها و مادربزرگها و خاله و دایی و عمو و عمه و غیره همگی به یک استادیو ببرم و آن ها را در آن جا آموزش دهم!
بزرگترین تجریه و یا درسی که تا کنون در این راه گرفته اید چه بوده است؟
بزرگترین درسی که در این راه گرفتم این است که سعی کنم که بیشتر با مردم آشنا شوم و بیشتر آن ها را درک کنم. سعی کنم آن ها را استخدام کنم و کاری کنم که ارتباط بیشتری با آن ها داشته باشم. دومین درسی که زندگی در طول مسیر ایجاد این کمپانی به من آموخت این بود که سریع تغییر کنم! اگر فهمیدید که کاری که دارید انجام می دهید و یا روشی که پیش گرفته اید نتیجه بخش نیست و یا ممکن است برایتان مشکل ساز باشد، بدون تردید سریع این شیوه را تغییر دهد. تغییر کردن نیاز به همت و پشتکار دارد و ممکن است انجام دادن آن آسان نباشد. ولی در مواقعی که حقیقتا نیاز به تغییر رویه دارید؛ این جرات و شهامت را داشته باشید که با قدرت این مسیر را تغییر دهید.
کمپانی شما چه تغییراتی ایجاد کرده است؟
این کمپانی سعی در آن دارد تا به والدین این فرصت را بدهد که در کنار فرزندانشان به تمرین هایی مانند یوگا و مدیتیشن بپردازند. این موضوع باعث می شود که رابطه میان والدین و فرزندان قوی تر شود. همچنین این موقعیت را برای کودکان (حتی 1 ساله ها) ایجاد کرده ایم که با مفهوم یوگا و مدیتیشن آشنا شوند و بتوانند یوگا و مدیتیشن را تمرین کنند.
اگر با علمی که امروز دارید، به زمانی می رفتید که این کمپانی را تازه تاسیس کرده بودید؛ چه چیزی را تغییر می دادید؟
علمی که امروز دارم، به زمانی می رفتم که این کمپانی را تازه تاسیس کرده بودم، سعی می کردم افراد بیشتری را استخدام کنم و به آن ها اعتماد به نفس بیشتری می دادم و تلاشم را بیشتر می کردم.
توصیه شما به کارآفرینانی که تازه می خواهند وارد این کار شوند چیست؟
توصیه من این است که قوی باشید.
ناامید نشود و حقیقتا سعی کنید بر روی کارهایی که می خواهید انجام دهید تمرکز کنید.
مسلما وقتی که می خواهید کاری را انجام دهید، موانع و مشکلات زیادی بر سر راه شما قرار می گیرند و باعث می شوند که در کارتان خلل ایجاد نشود. سعی کنید این موانع را دور بزنید.
از چیزی که از آن وحشت دارید فرار نکنید سعی کنید با آن روبرو شوید.
سعی کنید آن را به چالش بکشید. شعار اصلی من وقتی که این کمپانی را تشکیل دادم این بود که کار درست را انجام دهید. مهم این نیست که این کار برای شما چه هزینه ای داشته باشد و یا این که چقدر برایتان مشکل ساز شود. توصیه دیگر من این است که افرادی را استخدام کنید که آن ارزش هایی که برای شما مطرح است؛ برای آن ها هم مطرح است.
تعریف شما از موفقیت چیست؟ فکر می کنید آن را بدست آورده اید؟
از نظر من موفقیت زمانی بود که به پدرم گفتم که دیگر نیازی نیست که در کارخانه کار کند. زمانی که به مادرم گفتم که هر کاری را که خودت دوست داری می توانی انجام دهی. زمانی که برای اولین بار خواهرم و چهار فرزندش را برای اولین بار در عمرم با خودم به سفر تفریحی بردم و زمانی که تمام معلمان یوگا در یوگا فامیلی به من گفتند که چقدر به من افتخار می کنند همچنین وقتی که احساس می کنم می توانم برای مشتریان و افرادی که می خواهند یوگا یاد بگیرند مفید باشم؛ احساس موفقیت می کنم.
در طول این راه، بهترین و بدترین خاطره ای که تا کنون داشتید مربوط به چه زمانی بود؟
بدترین خاطره ام مربوط به زمانی بود که مجبور شدم عده ای از افراد را به دلیل این که رفتار نامناسبی در کمپانی داشتند اخراج کنم و بهترین خاطره ام هم مربوط به زمانی بود که برای اولین بار، این کمپانی را تاسیس کردم چون در آن لحظه اول فکر می کردم هرگز این توانایی را نخواهم داشت که یک کمپانی را که مال من است تاسیس کنم.
امروزه با توجه به گستردگی علم و دانش و فناوری، دادن ایده ای جدید بسیار راحت است حتما نیازی نیست که آنها در کار موفقیت بزرگی کسب کنند.فقط همین که بتواننند یک ایده کارآفرینان داشته باشند می تواند به آنها یاد بدهد که مهارت های بعدی را در زندگی بیاموزند و همچنین این کار می تواند به آنها کمک کند تا از نظر مالی هم درس هایی بگیرند.
به قول تومال هنسک، که یک برنامه ریز مالی در نیویورک است؛
" والدین ، موقعیت های زیادی دارند که میتواننند به فرزندان خود بیاموزند که راه هایی برای پولدار شدن و کارآفرینی را پیدا کنند. آنها وقتی که تفکر کارآفرینانه پیدا کردند می توانند درباره بودجه بندی و ذخیره کردن پول و نوع خرج کردن آن و سرمایه گذاری اطلاعات خودشان را زیاد کنند و این کارها را یاد بگیرند. این موضوع باعث می شود که آـنها بیشتر ارزش پول را درک کنند والدین می توانند با کارهایی ساده، این توانایی هارا در فرزندانشان افزایش دهند"
کودکان توانایی یادگیری زیادی دارند و آمادگی یادگیری هرگونه آموزشی را که به آنها داده می شود را هم دارند . بنابراین ر صورتی که به آن ها یاد دهیهم که چگونه اید های کارآفرینانه داشته باشند؛ می توانیم انتظار داشته باشیم که این ایده هارا به خوبی یادگیرند و تفکر کارآفرینانه را در خودشان تقویت کنند.
تفکر کارآفرینی و رشد شخصیت کودک:
این کار همچنین به کودکان کمک میکند تا استمرار را یادبگیرند و از شکست های خودشان درس بگیرند و تفکر اینتقادی را فرا بگیرند. در حقیقت شکست بخشی از فرآیند یادگیری می باشد بنابراین در صورتی که کودکان سعی کنند که کاری انجام دهند و شکست بخورند، اگر از آنها بپرسیم که از این آزمایش چه یاد گرفتی؟ آیا میتوانی دوباره آن را تکرارکنی؟ و غیره می توانیم که به آن های بیاموزیم که از کستشان درس بگیرند و به جای این که کار را رها کنند، آن را ادامه دهند.
تکنیک های تربیت کودک کارآفرین:
در ادامه کارهایی که پدر و مادر ها میتوانند انجام دهند تا کودکان را تبدیل به کارآفرین کنند ارائه شده است:
1-سعی کنید که خلاقیت را در آن ها تقویت کنید
باید بدانید که کودک به صورت پیش فرض، تفکر خلاقانه دارد. کودک با خلاقیت بزرگ میشود و مراحل رشد او با خلاقیت طی میشود. سیستم ذهن کودکان به گونه ای است که از شکست نمی ترسند و بنابراین در صورتی که آنها ایده هایی خلاقانه داشته باشند، باید به آنها کمک کنیم تا ایده های خودشان را رشد دهند؛ حتی اگر به نظر مسخره بیاید. درصورتی که ایده های آنها را مسخره کنید؛ ممکن است دلسرد شوند ولی اگر آنها را تشویق کنید و کاری کنید که ایده هایشان را به عمل تبدیل کنند، می توانید انتظار داشته باشید که روز به روز ایده های خلاقانه تر بهتری ارائه کنند.
2. ایجاد جرقه ذهنی در آن ها
شما به عنوان والدین کودکان باید سعی کنید تا اولین جرقه های ذهنی را در ذهن آن ها ایجاد کنید. اولین سوالی که می توانید از آن ها بپرسید می تواند این باشد که آیا علاقه ای به کارآفرین بودن و پول درآوردن دارد یا خیر؟ در صورتی که پاسخ مثبت بود؛ باید از آن ها سوال کنید که برای این کار چه راهی در ذهنش دارد؟
ممکن است برخی از کودکان به این سوال پاسخ هایی عجسب و در برخی از موارد خنده دار بزنند. این موضوع نباید برای شما ناراحت کننده باشد و نباید آن ها را مسخره کنید. به عنوان مثال ممکن است کودکی در پاسخ به این سوال که به چه شیوه ای می خواهد پول درآورد این گونه پاسخ بدهد که "می خواهم بروم و برگ درختان را جمع کنم و آن ها را بم و با آن به پول برسم!" ممکن است برخی دیگر از کودکان پاسخ های خنده دار تری هم بدهند که شما نباید هیچ کدام از این پاسخ ها را مسخره کنید. چون این کار ممکن است منجر به این شود که آن ها انگیزه خودشان را برای کار از دست بدهند.
3. سعی کنید برای آن ها یک استاد پیدا کنید
معمولا کودکان دوست ندارد که همیشه از والدینشان فرمان ببرند. اگر بتوانید یک استادی غیر از خودتان برای آن ها پیدا کنید تا در راه کارآفرین شدن به آن ها کمک کند؛ می توانید انگیزه آن ها را برای ادامه کار افزایش دهید. به عنوان مثال استفاده از معلم مدرسه می تواند گزینه مناسبی برای یک استاد خوب باشد. این معلم به عنوان یک مشاور و استاد خوب می تواند درس های یک کارآموز شدن خوب را به کودک بیاموزد.
4- عملی کردن ایده ها
سعی کنید برای این که کودک به شما اعتماد کند، تا حدودی ایده های او را عملی کنید و به او نشان دهید. به عنوان نمونه در همان مثال برگ درختان، سعی کنید تعدادی برگ درخت جمع کنید و سپس به او بگویید که این برگ ها را به بازار ببرد و ببیند که آیا می تواند آن ها را واقعا بد یا خیر. این کار باعث می شود که اعتماد او به شما افزایش پیدا می کند و همچنین انگیزه او برای ادامه کار بیشتر می شود.
5- سعی کنید در طول مسیر، به او درس هایی درباره کارآفرین بودن بدهید.
با این که باید سعی کنید استاد او نباشید و کس دیگری (مانند معلم) را به عنوان استاد برای او انتخاب کنید، ولی با این وجود سعی کنید که به عنوان یک مشاور برخی از نکات را در طول راه به او یادآوری کنید. این کار باعث می شود که تجربیات او بیشتر می شود و احتمال موفقیتش در کار افزایش پیدا می کند.
و در نهایت این که در صورتی که شما با برنامه ریزی درست سعی کنید درس های کارآفرینانه را به کودکانتان
بدهید؛ آن ها با توجه به آمادگی های مغزی ذاتی که دارند؛ مسلما در این کار موفق خواهند شد.
چالش نوآوری برای سازمانها، مساله ی تازه ای نیست. ماندن در رقابت، حفظ بازار یا مزیت رقابتی و همچنین ورود به بازار تازه میتواند از جمله دلایلی باشد که کسب وکارها ناچارند به نوآوری روی بیاورند. از آنجایی که تنها داشتن ایده های ناب یا خلاقانه نمیتواند ضامن موفقیت شود، لازم است فرآیندی ایجاد گردد تا بر روند اجرای پروژه های نوآورانه نظارت کند. به مجموعه این فرآیندها مدیریت نوآوری گفته میشود. مدیریت نوآوری با استفاده از روش های نظام مند میتواند باعث کاهش ریسک سرمایه گذاری برای سازمانها شود و احتمال رسیدن به بهترین ایده با توجه به نیازهای سازمان را افزایش میدهد.
قیف نوآوری، روشی برای مدیریت ایده های نوآورانه:
مدل های زیادی برای مدیریت نوآوری در سطوح مختلف سازمان وجود دارد، یکی از این مدلها، قیف نوآوری می باشد. در این مدل طی انجام فرآیند منظمی ابتدا به جستوجوی ایده ها پرداخته میشود. سپس ایده ها بر اساس نیاز سازمان و بررسی امکان اجرایی شدن آنها بررسی و غربالگری میشوند. خروجی این مرحله، تعدادی ایده می باشد که قابلیت برطرف کردن نیاز سازمان را دارند و همچنین سازمان میتواند آنها را اجرایی نماید. در گام بعد لازم است تا بر اساس معیارهای مشخص، ایده ها آنالیز شده و بهترین ایده انتخاب شود.
شاید بتوان گفت این مرحله، سختترین و حساسترین مرحله در هر مدل مدیریت نوآوری می باشد.
معیارهای تعریف شده باید کاملا روشن و در راستای اهداف سازمان باشد؛ همچنین لازم است که معیارها قابل اندازه گیری باشند تا بتواند بین ایده های خوب و بد تمایز ایجاد نماید.
پس از طی این گام ممکن است بین یک تا سه ایده انتخاب شود. اکنون لازم است تا این ایده ها اجرا شوند. و بازخوردهای لازم جهت اصلاح و یا تکمیل آن به صورت مداوم به مدیران ارشد سازمان و یا مسئول پروژه اعلام گردد.
همانطور که در تصویر بالا مشخص است، در هر مرحله از قیف، نوعی غربالگری و انتخاب بهترین گزینه ها وجود دارد. از نکات منفی این روش دقیقا همین است!! ایده هایی که امتیاز کافی در مرحله ای کسب نکرده باشند، به فاز بعدی وارد نمیشوند. چه بسا با ایجاد تغییری کوچک در یک ایده، تغییری بزرگی در نتیجه آن ایجاد گردد. از طرفی، جمع آوری ایده از درون سازمان هم الزاما نمیتواند رسیدن به بهترین نتیجه را تضمین کند. به خصوص در دوران کنونی که گستردگی اطلاعات باعث شده هر فردی بتواند دانش و مهارت لازم برای حل بزرگترین مسایل در سازمان ها را داشته باشد.
صنایع داروسازی این واقعیت را به خوبی نشان می دهند، تنها یک ترکیب دارویی از میان هر ۱۰۰۰۰ مورد به یک داروی جدید و موفق تبدیل می شود که زمان کل از کشف تا به بازار آمدن ۱۲ سال و هزینه کل آن تقریباً ۳۵۰ میلیون دلار است!
از این روست که فرایند نوآوری را اغلب به صورت قیف ترسیم می کنند که تعداد بسیار زیادی ایده جدید از سرگشاد آن وارد می شوند، اما تنها تعداد معدودی می توانند فرایند توسعه محصول را طی کنند.
اخیرا گفتگویی با آقای کاندارپ بهات، مدیر عامل کمپانی زالوس وب تکنولوژی انجام گرفته است. از او درباره چالش هایی که استارت آپ های جدید در مراحل اولیه با آن مواجه می شوند پرسیده شده است.
آقای بهات، در این گفتگو علاوه بر این که دیدگاه های شخصیش را درباره این قضیه بیان کرد، توضیح داد که چگونه کمپانیش به این استارت آپ ها کمک می کند تا جایگاه خودشان را پیدا کنند.
در زیر، خلاصه ای از این گفتگو جذاب را می خوانید:
- آقای بهات، کمپانی زالوس وب تکنولوژی مدتی است که در این کار است و در این راه رشد زیادی کرده است. لطفا برخی از عوامل مهمی که در رشد این کمپانی اثرگذار بوده اند را بیان کنید.
خوب! عوامل زیادی به ما کمک کرده اند که به جایگاهی که امروز داریم برسیم ولی مهم ترین این عوامل، "وفاداری مشتریان" بوده است. میزان وفاداری مشتریان به ما خیلی زیاد است و ما مشتریانی وفادار داریم. برخی از مشتریان ما از سال 2003، یعنی اولین سالی که ما این کار را آغاز کرده ایم، با ما بوده اند و هنوز هم با ما هستند از آن جایی که درباره تکنولوژی صحبت می کنیم، اجازه دهید به شما بگویم که ما در زمینه تکنولوژی های مختلف کارهای زیادی انجام داده ایم.
- به عقیده شما، برخی از بزرگترین چالش ها در زمینه انتقال تجارت ها به سیستم های دیجیتالی در کشور هندوستان و به طور کلی در دنیا چیست؟
خوب از آن جایی که سازمان های مختلف دارای احتیاجات مختلفی هستند، بنابراین ایجاد یک استراتژی و ت گذاری موثر برای انتقال تکنولوژی مشکل بزرگی برای بیشتر کمپانی ها می باشد. منظورم این است که اگر بخواهیم یک استراتژی را به تمام کمپانی ها ارایه کنیم، تقریبا کار غیرممکنی انجام داده ایم. بنابراین برای این که یک استراتژی قوی انتقال به دنیای دیجیتالی داشته باشیم، نیاز است که فرهنگ هرکدام از سازمان ها را به صورت تک تک بررسی کنیم و سپس بر اساس فرهنگ هرکدام از این سازمان ها مبادرت به ایجاد یک استراتژی برای انتقال به دنیای تکنولوژی برای هرکدام از سازمان ها به صورت مجزا بکنیم. اگرچه برای انجام این کار، مدیریت هرکدام از این سازمان ها باید زمان و تلاش زیادی را به این کار اختصاص دهد. متاسفانه، همیشه مدیران در این زمینه کم کاری می کنند چون معمولا برنامه هایشان خیلی شلوغ است و وقت کمی برای این کار دارند و فکر می کنند که اگر بر روی این موضوع وقت صرف کنند، از رسیدگی کردن به مشتریانشان جا می مانند. ولی اصلا این گونه نیست.
اگر مدیران یک سازمان به قدر کافی وقت داشته باشند که به موضوع دیجیتالی کردن همه چیز اختصاص دهند، در حقیقت به مشتریانشان هم کمک بزرگی کرده اند.
البته مشکل بزرگ بسیاری از کمپانی ها این است که در صورتی که یک برنامه ریزی درست برای انتقال به دنیای دیجیتال هم داشته باشند؛ باز هم این که یک تیمی پیدا کنند که به قدر کافی تخصصی باشد که بتواند آن را اجرا کند، باز هم برایشان مشکل است و بنابراین معمولا نمی توانند چنین کاری را انجام دهند.
-به عقیده شما، کدامیک از صنعت ها می توانند بیشترین سود را از انتقال به دنیای دیجیتال داشته باشند؟
صنایع بسیاری می توانند از انتقال به دنیای دیجیتال سود ببرند. به عنوان مثال صنعت بهداشت و درمان، رسانه ها، صنایع مالی، بیمه، عمده ی، تجارت و سرویس ها و خدمات حرفه ای و محلی.
- به نظر می رسد که سازمان شما در طراحی صفحات وب خیلی پیشرفته است. این سازمان چه ویژگی هایی دارد که توانسته به این سطح بالای تجربه در طراحی وب سایت برسد؟
مهم ترین عاملی که در این زمینه ما را از دیگران جدا می کند، استفاده از راه حل های بازاریابی انسان-محور است. ما بر روی ساخت وب سایت های فعال و مکالمه-محور متمرکز می شویم که محوریت آن را مشتریان و علاقه آن ها تشکیل داده است.
- آیا سازمان شما به سازمان ها و استارت آپ های جدیدی که تازه می خواهند کار را شروع کنند کمک می کند؟ آیا می توانید یک مثال در این باره به ما ارایه کنید؟
بله ما به استارت آپ های دیگر به شیوه های مختلفی کمک می رسانیم. از جمله این که ما به برخی از آن ها به صورت مالی کمک می کنیم، به برخی دیگر با استفاده از نام کمپانیمان کمک می کنیم و از همه مهم تر این که در بعضی از موارد، کارکنان سازمان خودمان را برای آن ها می فرستیم و به این شکل آن ها می توانند از تجربیات و مهارتی که کارکنان سازمان ما در این سازمان بدست آورده اند استفاده کنند. به طور کلی این که یک استارت آپ از کارکنان یک استارت آپ دیگر استفاده کند، همواره یکی از مقرون به صرفه ترین و راحت ترین راه هایی بوده است که یک استارت آپ می توانسته به استارت آپ دیگر کمک کند.
در ضمن ما یک شبکه ای از استارت آپ های جدید تشکیل داده ایم که در آن استارت آپ ها بتوانند به استارت آپ های دیگری که نیازمند کمک هستند کمک کنند.
همچنین سازمان ما هم در صورتی که یک استارت آپ از نطر پیدا کردن ایده جدید و یا اعمال ایده جدید نیاز به کمک داشته باشد، با تمام وجود کمک می کنیم و حمایت مالی و تجهیزاتی مورد نظر را برای این استارت آپ فراهم می آوریم.
به عنوان مثال، استارت آپی به نام "کانگیز" بود که در زمینه تجارت الکترونیکی به کمک احتیاج داشت. به همین خاطر از سازمان ما کمک گرفت. ما هم یک تیم مجرب را مامور کردیم و به آن جا فرستادیم. تیم ما با ایجاد وب سایت و همچنین ساختن چندین اپلیکیشن موبایل برای این استارت آپ به این استارت آپ کمک کردند تا از نظر تجارت الکترونیکی پیشرفت کند و وضعیت بهتری داشته باشد.
ما همچنین چندین راه حل برای بهتر کردن و افزایش ارتباطات با استارت آپ های دیگر در اختیار مدیران این استارت آپ قرار دادیم. بعد از مدت کوتاهی رشد این استارت اپ از نظر مالی بسیار زیاد شد و این استارت آپ توانست گوی سبقت را از بسیاری از رقبایی که تا چندی پیش از آن بسیار جلوتر بودند، برباید.
درباره این سایت